«نجلا» یک سریال استراتژیک برای تلویزیون بود
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۳۱۳۷۵
نویسنده «نجلا» گفت: این مجموعه یک سریال استراتژیک برای تلویزیون بود. به نظرم تلویزیون در مدیریت جدید خود باید بیشتر به سمت سریالهای این چنینی برود. قصههایی منطقه ای که قابل پخش در کشورهای همسایه مانند عراق و سوریه و بقیه کشورها باشد.
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون ایران اکونومیست، نجلا اولین سریال تاریخ تلویزیون بود که در مناسبت های نوروز و رمضان بروی آنتن رفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سریال نجلا در فصل اول مخاطبان بسیاری داشت و بنا بر همان ادامه پیدا کرد. شما از ابتدا که کار نگارش این سریال را شروع کردید می دانستید که قرار است ادامه داشته باشد؟ یا به این فکر می کردید که قصه ای است که در یک فصل جمع می شود؟
زمانی که طراحی قصه را شروع کرده بودیم، ایده ای برای ادامه داستان در فصل های بعدی نداشتیم. اما رفته رفته که کار جلوتر رفت و ضبط هم آغاز شد به این نتیجه رسیدیم که کار ظرفیت ادامه دار شدن را دارد، هم به جهت موقعیت داستانی و هم اقبالی که از آن خواهد شد. اتفاق جالبی که همان زمان افتاده بود این بود که وقتی طرح به شورای طرح و تصویب رفت همه اعضای شورا متفق القول پیشنهاد داده بودند که شخصیت عبد باید در پایان فصل یک شهید شود.
اما اینطور نشد؟
بله و همین شد که فصل دو هم ادامه پیدا کرد.
فصل دو فصل پایانی سریال خواهد بود؟
ما در فصل یک قصه را جمع کرده بودیم و پایان باز نداشتیم اما برای ادامه کار من دو، سه ایده داشتم که نهایتا به طرح قصه فعلی رسیدم. الان هم ماجرا همین است و پایان فصل دو قصه بسته می شود اما این منافاتی با دنباله دار بودن آن ندارد و اینکه قصه نجلا در فصل بعدی هم ادامه داشته باشد به تصمیم گیری های سازمان ارتباط دارد.
خودتان تمایلی برای ادامه ساخت سریال نجلا دارید؟
نه، به شخصه انگیزه ای برای این کار ندارم.
چرا؟
زمانی که می خواستیم فصل دو را شروع کنیم من ایده یک موقعیت بسیار بکر و جذابی برای شخصیت عبد و نجلا داشتم ولی از لحاظ زمانی مناسبتی با فصل یک نداشت. به نظر می رسید آن قصه می تواند قصه بسیار مناسبی برای فصل سه باشد. بنابراین فصل دو را طوری طراحی کرده و نوشتم که مقدمه ای برای رسیدن به موقعیت های ناب فصل سه باشد. الان هم معتقدم نجلا ظرفیت ادامه دادن دارد، اما من به شخصه علاقه ای به کار کردن ندارم و ان شاالله اگر تصمیم بر ادامه ساخت سریال شد دوستان می توانند با نویسنده دیگری ادامه دهند.
شما نویسنده هر دو فصل بودید و اثر را تا به اینجا رساندید، چرا در ادامه کار حضور نخواهید داشت؟
به یکسری دلایل شخصی و حرفه ای و اتفاقاتی که در فصل دو رخ داد که نه تنها کمکی به پروژه نکرد که به آن لطمه نیز زد.
قصه اصلی سریال نجلا پیرامون دختر و پسر جوانی است که برای رسیدن به هم موانعی را از سر می گذرانند. در فصل دو چقدر این موضوع برایتان پررنگ بود و چقدر مسائل دیگری مثل حصر آبادان و جنگ میان ایران و عراق برایتان اهمیت داشت؟
در نجلای دو به هیچ عنوان فرم و محتوا جدای از هم نیست و از اول هم خانواده ای ایرانی عراقی داشتیم که قبل از اینکه به ایران بیایند در عراق با رژیم بعث مبارزه می کردند
ما در فصل یک هم قصه عاشقانه ای داشتیم که در بستر مسائل تاریخی روایت می شد و در فصل دو همین بود، قصه عاشقانه ای در بستر جنگ و دفاع مقدس. نمی توانیم خیلی بین این دو تفکیکی قائل شویم. در نجلای دو به هیچ عنوان فرم و محتوا جدای از هم نیست و از اول هم خانواده ای ایرانی عراقی داشتیم که قبل از اینکه به ایران بیایند در عراق با رژیم بعث مبارزه می کردند و این سوی ماجرا هم عبدی داریم که قاچاق بری در آبادان است و وقتی قصه جلوتر می رود، ماجرای جنگ، هم خانواده عبد را درگیر می کند و هم در وسعت بیشتری خانواده نجلا را. برای همین است که می گویم در قصه ما محتوا و فرم جدای از هم نیستند یعنی اگر بخش محتوا که مسائل منطقه ای است را برداریم عملا ماجرای خانواده نجلا طور دیگری رقم می خورد و نخ تسبیح قصه از هم می پاشد. پس مشخص می شود فرم و محتوا در قصه ما یکی است.
منتها در فصل دو لایه های زیرین بیشتری به نسبت فصل یک داشتیم و مسائل عمیق تر و منطقی مطرح شد. مسائلی مثل جماعت العلما و حزب الدعوه عراق و مبارزاتی که قبل از انقلاب با رژیم بعث داشتند و همکاری هایی که این گروه با ایرانی ها داشت و حمایتشان از انقلابیون ایران خصوصا زمانی که امام (ره) به عراق تبعید شدند این ارتباط نزدیک تر شد. قبل از انقلاب و حتی حین جنگ آنها به ایران کمک می کردند و بعد از انقلاب ایران به آنها کمک کرد و این ارتباط دو سویه همیشه وجود داشته است تا به ماجرای داعش رسیدیم و در جریان داعش ایرانی ها به عراقی ها کمک کردند.
از این جهت به نظرم سریال نجلا کاملا یک سریال استراتژیک برای تلویزیون بود. به نظرم تلویزیون در مدیریت جدید خود باید بیشتر به سمت سریال های این چنینی برود. قصه هایی منطقه ای که قابل پخش در کشورهای همسایه مانند عراق و سوریه و بقیه کشورها باشد. مثل مسیر سریال سازی که ترکیه از دو دهه پیش آغاز کرده است. این کار هم به جهت فرهنگی و هم اقتصادی برای ما ضرورت دارد.
مخاطب برای اولین بار در سریال نجلا نیروهای بعثی را می بیند و بخشی از جنگ را از زاویه دید آنها نظاره گر می شود.
همینطور است. علاوه بر این ما برخلاف بسیاری از کارهای جنگی اصلا با یک ارتش و دشمن بعثی بی دست و پا و بی عرضه طرف نیستیم. آنها را باهوش، زیرک و با طرح و توطئه می بینیم. مثل ماجرای سفید کردن ژنرال منیب و فرستادن او برای جاسوسی.
یکی از موضوعاتی که درباره سریال نجلا وجود داشت، تغییر بازیگر نقش اصلی نجلا در فصل دو بود. روزهای ابتدایی پخش مخاطبان با این موضوع گارد داشتند اما کم کم این گارد شکست.
یکی از نقاط قوت این دو فصل از سریال، بازی بازیگرانش بود. بازی های باورپذیر و گرم بازیگران مان خصوصا در فصل دو را مخاطبان دوست داشتند. آقای حسام منظور و آقای هدایت هاشمی درجه یک بودند. خانم دهقانی و حاجیان و طهماسبی عالی بودند. خانم دهقانی بزرگترین تصمیم دوران حرفه ای خودش را گرفت و خیلی ریسک کرد تا این نقش را پذیرفت. خدا را شکر نتیجه کارش هم مثبت بود.
در قدم اول تلاش کردم در فیلم نامه فضا را هم برای خانم دهقانی راحت کنم و بازخوردهای منفی را بگیرم، و هم مخاطب را برای پذیرش بازیگر جدید آماده کنم
شما در فیلم نامه بر اساس بازیگر، شخصیت نجلا را تغییر دادید؟
در قدم اول تلاش کردم در فیلم نامه فضا را هم برای خانم دهقانی راحت کنم و بازخوردهای منفی را بگیرم، و هم مخاطب را برای پذیرش بازیگر جدید آماده کنم. به همین دلیل قسمت های اولیه را طوری طراحی کردم که عبد و نجلا از هم جدا افتاده باشند و مخاطب توشات های زیادی از نجلا و عبد نبیند تا با رجوع به حافظه تصویری اش بخواهد این دو بازیگر را با هم قیاس کند. به همین خاطر ماجرای زندان افتادن عبد و عطا و فراق بین عبد و نجلا را نوشتم تا مخاطب آرام آرام بازیگر جدید را در قالب شخصیت نجلا بپذیرد . سپس این دو را کنار هم قرار دهم. یکی از دلایلی که منجر شد قصه مان از فراق شروع شود، همین بود که توضیح دادم.در شش قسمت اول مخاطب خانم دهقانی را پذیرفت و این در وهله اول در متن رخ داد و در قدم بعدی بازی خوبی که خودش داشت به این نقش کمک کرد و باعث شد مخاطب او را نه تنها پس نزند که با او نیز همراه شود.
از نظر شما خروجی فصل اول بهتر بود یا فصل دو؟
حتما فصل دو ... فصل دو از نظر شخصیت پردازی و قصه های فرعی که باعث پیچیدگی داستان کلی شده بود، به نسبت فصل یک دست پرتری داشت. در فصل دو نه تنها شخصیت های اصلی بلکه شخصیت های فرعی نیز از ویژگی های شخصیتی و ابعاد مختلفی برخوردار بودند. همه شخصیت ها قصه داشتند که به خط اصلی داستان ارتباط پیدا می کرد. پیچیدگی شخصیت عدنان و حضور استخبارات نیز پیچیدگی های بسیار زیادی ایجاد می کرد. طوری که هم غافلگیری کار بالاست و هم پایان کار غیرقابل پیش بینی شده است. این در حالی است که حتی قصه های فرعی این سریال نیز مخاطب را درگیر می کند. مثل عشق عمه سلیمه و منیب. نهایتا اینکه نجلای دو، حرف های مهمی برای گفتن دارد اما آنچه از نجلای فصل دو به جا می ماند عشق و وفاداری و ایستادگی و زندگی است است، حتی زیر آتش توپ دشمن.
منبع: خبرگزاری ایرنا برچسب ها: حسام منظور ، دفاع مقدس ، نوروز
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: حسام منظور دفاع مقدس نوروز خانم دهقانی سریال نجلا فصل دو فصل یک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۳۱۳۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مخاطب ۶۹.۲درصدی ثمره تحو ل رسانه ملی
جالب اینجاست که در این میان یک رسانه نوشته بود بهواسطه ضعیفبودن کارنامه عملکرد VODها یا همان شبکه نمایش خانگی، آمار مخاطبان تلویزیون بالا رفته! و به نوعی نفس تازهای به رسانهملی تزریق شده است؛ اما نکته مهم، صحبتهای مطرحشده از سوی یکی از مدیران شبکههای نمایش خانگی است که نشان میدهد وضعیت این تولیدات و روابط آنها بیشتر از چیزی که مخاطبان مطلع باشند آشفته است و تنها یک اظهارنظر باعث شده تا دمل چرکین تولیدات عجیب و نمایش خانگی بیشتر از قبل برای مخاطب سر باز کند.حالا با تازهترین نظرسنجی منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، همه این تحلیلها بر باد رفته و نشان میدهد که مخاطبان تلویزیون واقعی و حتی بیشتر از آمار اعلامشده از سوی مقامات رسانهملی است. آمار منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، از این منظر اهمیت دارد که نه از سوی خود تلویزیون که از سوی یک رسانه مستقل مطرح شده که آمارهایش تاکنون محل استناد بسیاری از تحلیلهاست. این آمار نشان میدهد که ۴۰.۸درصد «ایرانیان» شبکه سه را بیشتر از سایر شبکههای تلویزیونی میبینند، ۳۵.۲درصد شبکه آیفیلم و ۲۱درصد شبکه یک را تماشا میکنند. میزان تماشای این شبکهها در بین «بینندگان صداوسیما» به ترتیب ۵۸.۹درصد شبکه سه، ۵۰.۸درصد شبکه آیفیلم و ۳۰.۳درصد شبکه یک بوده. همچنین ۶۹.۲ درصد «ایرانیان» بیننده برنامههای صداوسیما هستند.«مردان آهنین» پرمخاطب شد
این نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) یک طرح نظرسنجی با عنوان «سنجش نگرش مردم در خصوص برنامههای صداوسیما» با تعداد نمونه ۱۷۱۵نفرازشهروندان ۱۵سال به بالای سراسرکشور در «هفته آخر فروردینماه» سالجاری بوده که به شیوه مصاحبه تلفنی انجام شده و نکات مهمی را از مخاطبان تلویزیون روشن میکند. در مدت اخیر مطالبه بسیاری از منتقدان و فعالان رسانه بیان آمار روشن از میزان مخاطبان تلویزیون بود که بارها با حدس و گمان مطرح میشد. بااینحال، حتی زمانی که خود رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما آمار را بهصورت شفاف، دقیق و در حضور رسانهها بیان کرد، بازهم این نقدها ادامه یافت. حالا به نظر میرسد که با اعلام آمار از سوی مرکز ایسپا، بتوان تحلیل بهتری روی مخاطبان برنامههای تلویزیون داشت. بخشی از یافتههای ایسپا مربوط به درصد مخاطبان به تفکیک برنامههاست. یافتههای نظرسنجی ایسپا نشان میدهد ۹/۳۶درصد از «ایرانیان» برنامه مردانآهنین،۳۴.۷درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۳۴.۲درصد برنامه محفل، ۳۲.۳درصد برنامه شبخوش، ۳۱.۸درصد برنامه فوتبال برتر، ۲۹.۷درصد برنامه پانتولیگ و ۲۶.۵درصد برنامه معرکه، ۲۴.۵درصد برنامه مهمونی، ۲۱.۳درصد برنامه ماه خدا، ۱۸.۸درصد برنامه ماه من، ۱۷.۲درصد برنامه ایران دوستداشتنی، ۱۶درصد برنامه پاورقی و ۱۲.۱درصد برنامه برمودا را دیدهاند.میزان تماشای این برنامهها در بین «افرادی که تلویزیون تماشا میکنند» ۵۳.۳درصد برنامه مردان آهنین، ۵۰.۱درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۴۹.۴درصد برنامه محفل، ۴۸درصد برنامه شبخوش، ۴۶درصد برنامه فوتبال برتر، ۴۲.۹درصد برنامه پانتولیگ و ۳۸.۳درصد برنامه معرکه، ۳۵.۴درصد برنامه مهمونی، ۳۰.۷درصد برنامه ماه خدا، ۲۷.۲درصد برنامه ماه من، ۲۴.۸درصد برنامه ایران دوستداشتنی، ۲۳.۱درصد برنامه پاورقی و ۱۷.۵درصد برنامه برمودا بوده است. همچنین ۴۵.۴درصد از «ایرانیان» گفتهاند سریال زیرخاکی، ۲۳.۲درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۰.۴درصد سریال رستگاری را دیدهاند. میزان تماشای این سریالهای تلویزیونی در بین «بینندگان تلویزیون» حاکی از این است که ۶۵.۵درصد آنها گفتهاند سریال زیرخاکی را دیدهاند. ۳۳.۵درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۹.۴درصد سریال رستگاری را دیدهاند.
رشد مخاطب در دوران افول تلویزیونهای خارجی
نکتهای که در این میان باید به آن اشاره کرد، یکی از جملات رئیس مرکز تحقیقات صداوسیماست که در نشست اخیر گفته بود نباید انتظار مخاطب ۸۰درصدی از رسانه تلویزیون داشت، چراکه در کشورهای دیگر هم این آمار حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است. در همان نشست هم برخی خبرنگاران با واکنشهای کنایهآمیز از این مقایسه گفتند و خواستار توضیح شدند که شاکرینژاد گفته بود: «امروز در عصری هستیم که مخاطب را باید ترکیبی از برادباند و برادکست دانست و از آن گریزی نیست. در حقیقت این عددها در این عصر چیزی شبیه معجزه است. مثلا مرکز تحقیقاتی در آمریکا یا انگلیس که میزان مخاطب را ارائه میکند، بهندرت آمارهایش به ۱۰درصد میرسد؛ بهعنوانمثال، برنامه پرمخاطب ۲۰۲۳ انگلیس، برنامه مربوط به تاجگذاری چارلز بود که ۱۲.۵میلیون نفر درمجموع آن را دیده بودند که حدود ۱۸درصد میشود. امروز وقتی با مردم صحبت میکنیم متوجه میشویم مردم در بستر خارج از تلویزیون و بر بسترهای دیگر مصرف رسانهای دارند. در حقیقت باید به یک فناوری برسیم که وقتی درباره میزان مخاطب صحبت میکنیم، هر دو را لحاظ کنیم.» انتشار آمارهای ایسپا در کنار این صحبتهای مطرحشده از سوی شاکرینژاد که حداقل آمار را بیان کرده بود، نشان میدهد که تلویزیون بهعنوان یک رسانه سنتی، هنوز هم مخاطبان خود را دارد و بیان آمار ۶۹.۲درصد برای مخاطبان تلویزیون، مهر تاییدی بر درستبودن آماری است که مرکز تحقیقات صداوسیما منتشر کرده بود. البته خود مرکز هم در نشست فوق تاکید کرده بود که حداقل آمار را بیان کرده و حتی میتوان گفت آمار فراتر از این مقدار است. نگاهی به تعداد کلیدواژههای تکرارشده در پیامکهای سامانه ۱۶۲ هم دال بر این است که مخاطبان تلویزیون به شکل دقیق این رسانه را تماشا کرده و از طریق همین سامانه، نظرات خود را درباره جزئیات این تولیدات بیانمیکنند.
دلیل اهمیت آمار ایسپا
ناگفته پیداست که هر رسانهای برای رسیدن به قله برنامههای خود نیاز به اصلاح و دریافت بازخورد دارد و بهطور قطع برخی تحلیلهای مطرحشده ــ صرفنظر از اهداف پشت آن یا صادقانه بودن یا نبودن نکات ــ میتواند رسانهملی را در جهت بهبود و استمرار جذب مخاطب هدایت کند. کما اینکه دو محور هویتمحوری و عدالتگستری که در اهداف تحولی سازمان صداوسیما قید شده و هر بار در صحبتهای رئیس این سازمان مورد تاکید قرارمیگیرد هم نشان از همین رویکرد ثبت بازخورد دارد. بااینحال، نمیتوان انکار کرد که برخی از این تحلیلها تنها هدف خود را بر نقد غیرعادلانه و یکطرفه علیه رسانهملی گذاشتهاند که در این صورت نمیتوان آن را موثر دانست. آمار۶۹.۲درصد مخاطب برای تلویزیون و بیان آن درزمانی که بحثها پیرامون مخاطبان این رسانه بالا گرفته، میتواند فصل تازهای برای ارائه نقدهای درست ومنصفانه و البته نگاه به عملکرد واقعی و مستند رسانهملی باشد.